داستان را چرا این طوری پیش برد؟
ماشین با نجات تصادف کرد. نمیدونم چه کسی دست به چنین کاری زد؟
چند دقیقه قبلش خسرو رفته بود کارخونه تا با نجات حرف بزنه اما چند تا از کارگرها کتکش زدن و قصد داشت دست به کاری بزنه.